تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11266
بازدید دیروز : 1923
بازدید هفته : 25283
بازدید ماه : 55794
بازدید کل : 10447549
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 16 / 11 / 1399

موانع ازدواج

موانع ازدواج‏

موانع ازدواج‏ از نظر آیت الله مظاهری

1- بهانه گيری ها

اولين مانعى كه در ازدواج هست و روز به روز هم رو به ازدياد است بهانه گيری هايى است كه از طرف دختر، از طرف پسر و يا پدر و مادر دختر و پسر پيش می آيد. گاهى اين بهانه گيری ها منجر می شود كه دختر سى سال داشته اما ازدواج نكرده باشد. پسر چهل سال داشته اما ازدواج نكرده باشد. وقتى به او می گويند چرا شوهر نكردى؟ چرا زن نگرفتى؟ می گويد همسر خوب پيدا نكردم.
چيزى كه بايد همه ما به آن توجه داشته باشيم اين است كه معنى ندارد يك دخترى بتواند شوهر صد در صد مورد پسند خود را پيدا كند، يا مردى بتواند همسر صد در صد مورد پسند خود را پيدا كند. و اگر هفتاد درصد مورد پسند واقع شود اين زن بسيار خوبى خواهد بود و آن شوهر بسيار خوبى خواهد بود.
پيغمبر اكرم (صلی الله عليه وآله) بارها روى منبر می فرمود: مردم! وقتى دخترتان به حد ازدواج رسيد او را شوهر دهيد. زيرا دخترى كه به حد شوهر رسيده باشد نظير ميوه اى است به درخت كه رسيده باشد. اگر آن ميوه رسيده را از درخت نچينى از بين می رود و اگر دختر كه به حد رشد و ازدواج رسيده است او را شوهر ندهى از بين می رود.1
بعضى از بهانه گيرها پاى منبر پيغمبر (صلی الله عليه وآله) بلند می شدند و می گفتند يا رسول الله به چه كسى دختر بدهيم؟ می فرمود: به كفو او، به آن كسى كه به او بخورد. بهانه گيرى می كردند. می گفتند يا رسول الله كفو كيست؟ پيغمبر (صلی الله عليه وآله) چند مرتبه روى منبر تكرار می كردند:
«المؤمنون بعضُهم اكفاءُ بعض».2
مؤمن کفو مؤمن است. مؤمن كسى است كه اخلاقش خوب است، دينش خوب است.
اين كفو شماست. اگر آمد به او دختر بدهيد. پيغمبر (صلی الله عليه وآله) روى منبر تكرار می كردند، بارها می فرمودند:
 «اذا جاءكم من ترضون خُلقه و دينه فزوّجوه، إن لا تفعلوه تكن فتنة فى الارض و فساد كبير».3
اگر همسرى پيدا بشود كه از نظر اخلاق خوب باشد، از نظر دين خوب باشد دختر به او بدهيد.
اگر ازدواج روى دين و اخلاق صورت نگيرد فتنه و فساد در جامعه ى اسلامى پيدا می شود. فتنه و فساد بالاتر از اين وضع فعلى كه در جامعه ى اسلامى پيدا شده است چيست؟ پيغمبر (صلی الله عليه وآله) می فرمود: ببين اخلاق خوب دارد يا نه؟ دين دارد يا نه؟ من گمان نمی كنم خانمى در جلسه باشد كه به دنبال خواستگارى پسرش رفته باشد و به فكر باشد كه اين دختر حسود است يا نه؟ متكبر است يا نه؟ منيت دارد يا نه؟ دنبال چيزهاى ديگرى است. گمان نمی كنم در همين جلسه ى مقدس كسى باشد كه ببيند اين پسر دين دارد يا نه؟ اخلاق دارد يا نه؟ و اتفاقاً آن كه در روايات می خوانيم و تجربه هم شده است اين است كه اگر فقط مال و جمال و ظاهر و بالأخره حسب و نسب مطرح باشد به غير از بدبختى چيزى ندارد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: دخترت را به كسى بده كه دين داشته باشد. زيرا اگر دوستش داشته باشد آن محبت موجب خدمت به او می شود و اگر هم دوستش نداشته باشد دينش نمی گذارد به او ظلم كند.
اگر واقعا يك دخترى را هفتاد درصد پسنديدى ديگر بهانه گيرى نكن. حتى استخاره نكن زيرا استخاره جا دارد. معمولًا در امر مهم بايد استخاره كرد آن هم در بن بست‏ها. يعنى وقتى كه فكر انسان كار نكند، وقتى مشورت مؤثر نباشد، وقتى ابهام و تاريكى در مسأله باشد جاى استخاره است. اما وقتی می بينى پسر آمده و اين پسر از نظر اخلاق و دين خوب است و می تواند زن دارى كند ديگر استخاره ندارد. اصلًا استخاره يك معناى ديگرى دارد كه از همه ى شما تقاضا دارم آن استخاره اى كه اسلام دارد بكنيد. و آن اين است كه اگر كارى می خواهى انجام دهى دو ركعت نماز بخوان و بعد از نماز صد مرتبه بگو خدايا اين كار را مبارك فرما. بگو استخير الله برحمته. بعد وارد عمل شو. اين عمل انشاءالله مبارك می شود. اصلًا استخاره در اسلام اين است. آن استخاره هايى كه روايت صحيح و مستند دارد اين است كه در كارتان از خدا طلب خير كنيد.

يك قضيه اى از مرحوم كاشف ‏الغطاء رضوان الله عليه نقل می كنند. او يكى از مراجع بزرگ تقليد است و مردى كه از نظر علم، از نظر شجاعت، از نظر رياست دينى مثل ايشان كم آمده است. روزى پس از تدريس فرمودند من يك دخترى دارم كه موقع ازدواج اوست. اگر يك آقاى متدين و بااخلاقى باشد به او می دهم. يكى از فضلاى جلسه بلند شد و نشست. مرحوم كاشف ‏الغطاء فرمود: بيا خانه و اين طلبه هم آمد. مرحوم كاشف‏ الغطاء او را می شناخت كه طلبه فاضل و متدينى است. طلبه اى است كه از نظر اخلاق اسلامى متخلق به اخلاق نيكوست، اما هيچ ندارد. مرحوم كاشف ‏الغطاء همان وقت به دختر خود گفتند دختر خانم! شوهرى برايت پيدا كردم. چيزى ندارد اما علم دارد، دين دارد، اخلاق دارد. حاضرى؟ در جواب گفت اختيار من دست تو است. همان وقت عقد را خواندند. يكى از اتاق‏هاى منزل خودشان را حجله كردند و دختر را همان شب براى شوهر دارى مهيا كردند دختر و پسر به حجله رفتند.
همين داماد كاشف ‏الغطاء مرحوم شيخ محمدتقى مسجد شاهى شد. اين مرد از نظر علمى به آنجا رسيد كه حاشيه اى بر کتاب معالم نوشت. با توجه به اينكه سيصد، چهارصد سال قبل نوشته است باز هم يك اصول زنده اى است. از كاشف ‏الغطاء مقدم شد و اولاد او همه مجتهد شدند. اجتهاد از خانه ى اينها بريده نشد. همه شان متدين، متمكن، با قدرت، به اندازه اى در اصفهان قدرت داشتند، احترام داشتند كه همه از علماء و حكام آن زمان در مقابلشان متواضع بودند. و بالأخره اين عروسى، عروسى شيرينى شد، همان كه قرآن می خواهد. به اين می گويند يك ازدواج اسلامى. پيغمبر اكرم (صلی الله عليه وآله) روشش همين بود، ائمه طاهرين روششان همين بود، فقهاى بزرگ روششان همين بود.

علامه مجلسى از نظر علمى مقام خيلى بلندى داشت. از نظر قدرت، از نظر تمكن مالى به اندازه اى قوى بود كه انصافاً بايد بگوئيم صفويه را دربار خودش كرده بود. و اگر مقامى براى علامه مجلسى نباشد جز تحرير كتاب بحارالانوار، كافى است كه بگوئيم مثل او نيامده يا كم آمده است.
علامه مجلسى يك دختر دارد كه فاضله است، مجتهده است و از نظر جمال در حد بالائى است. از نظر سن بيش از بيست سال ندارد، از نظر حسب و نسب در زمان خودش نمونه است. اما يك نفر طلبه كه اتفاقاً كم استعداد هم بوده است علامه مجلسى اين دختر فاضل را به اين ملا صالح مازندرانى داد كه از نظر شهرت، شهرتى نداشت و از نظر مالى چيزى نداشت. اما يك طلبه ى متدينى بود. و علامه مجلسى هم دختر به اخلاقش داد، دختر به دينش داد؛ آن هم نه يك دختر معمولى. پس چرا علامه او را قبول كرد؟ براى اينكه بهانه گير نبود. می گفت پيغمبر (صلی الله عليه وآله) فرموده است:
«اذا جاءكم من ترضون خُلقه و دينه فزوّجوه و ان لا تفعلوه تكن فتنه فى الارض و فساد كبير».4

2- تشريفات بيجا

مانع دومى كه مهمتر از مانع اول است و مخصوصاً در زمان فعلى عبور از آن مشكل است چيزى است كه داماد به خانه عروس می برد. اول يك قرآن بوده، كم كم يك آئينه و شمعدان هم به آن اضافه شده و به آنجا رسيده است كه همه می دانيد كه چه خبر است. اگر اين دخترخانم آئينه و شمعدان نداشته باشد چه كسى را بايد ديد؟ چه می شود اگر يك آئينه معمولى با يك قرآن ببرد؟ چه كمبودى پيدا می شود؟ اگر طلا نبرد چه می شود؟ چه مانعى دارد داماد يك انگشتر معمولى دست عروس كند و عروس هم يك انگشتر عقيق دست داماد كند به جاى اينكه يك حلقه طلا در دست داماد كند و او را به بدبختى بيندازد. زيرا اول بدبختى اين است كه با اين طلا كه نماز می خواند نمازش باطل است. اول بدبختى اين كه اين حلقه طلا را سر عقد كه به دست او بكند لحظه به لحظه گناه در نامه ى عملش ديده می شود.
چه مانعى دارد كه اصلًا انگشتر نباشد يا يك انگشتر عقيق باشد؟ و از آن طرف يك حلقه ى معمولى باشد؟ به خدا قسم به قول مردم نه آسمان به زمين می آيد و نه زمين به آسمان می رود. اما با اين كارهاى زشت ما، هم آسمان خراب می شود و هم زمين نابود می شود.
پيغمبر (صلی الله عليه وآله) با اصحابش نشسته بودند يك خانم آمد پشت پرده و گفت يا رسول الله من شوهر می خواهم مرا شوهر بده. پيغمبر اكرم (صلی الله عليه وآله) به اصحاب رو كردند و گفتند: چه كسى زن می خواهد؟ يك كسى بلند شد و گفت من. پيغمبر (صلی الله عليه وآله) فرمودند: براى مهريه چه دارى؟ گفت: هيچ. غير از اين پيراهن كه پوشيدم هيچ ندارم. حضرت فرمودند قرآن ياد دارى گفت: بله يك سوره ى قرآن بلدم سوره ى واقعه را بلدم. به خانم گفتند حاضرى با اين مهريه ازدواج كنى؟ گفت: بله و عقد جارى شد.
خانم! طلا بعد هم پيدا می شود. دنبال اين باش كه يك دامادى پيدا كنى كه دخترت را دوست داشته باشد.
به قول امام صادق (عليه السلام) اگر هم دوستش نداشته باشد، دينش نمی گذارد غصه بخورد. ما خيال می كنيم كه محبت به اين است كه طلاى زياد براى عروس ببريم. ولى نه. اينها به غير از گرفتارى چيزى ندارد. محبت را خدا بايد بدهد و قرآن می گويد محبت را به اينها می دهيم:
«ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن وُدّاً»5.
می فرمايد اگر می خواهى محبت دخترت در دل داماد ريخته شود و اگر تو اى داماد می خواهى محبتت در دل عروس قرار گيرد بايد رابطه ى با خدايت محكم باشد.

3- مهريه هاى سنگين

سد سوم كه مصيبتى شده است، راجع به مهريه است. يك وقتى آنها كه سر و كار با انقلاب و دين و امثال اينها نداشتند می گفتند يك‏ ميليون، دو ميليون، سه ميليون؛ حالا كم كم يك قدرى رنگ انقلابى به خود گرفته می گويند به اسم صد و بيست و چهارهزار پيغمبر، سكه آزادى!! معلوم است اين بی چاره زير بار ازدواج نمی رود.
بعضى اوقات از جمله در قُم يك چيز مزخرف هم اضافه می كنند به نام شيربها، می دانيد شيربها يعنى چه؟ يك امر خرافى است. يك امر بدى است. معناى شيربها اين است كه من اين دختر را شيرش دادم لذا بايد يك پولى از تو بگيرم. اين پول را هم كه به مادر نمی دهند؛ پدر می خورد اما به عنوان شيربها. شيربها چيست؟ مگر دختر می فروشى كه شيربها می خواهى؟ شيربها يعنى دختر فروختن. بسيارى از فقها می گويند مهريه ها از نظر شرعى اشكال دارد. يعنى يك كسى كه هيچ ندارد آيا می تواند يك ميليون به ذمه قبول كند يا نه؟ بسيارى از فقها می گويند اين آقا كه چيزى ندارد نمی تواند يك ميليون را به ذمه بگيرد.
در روايات می خوانيم از شومى دختر اين است كه مهريه ى او زياد باشد. اگر محبت نباشد مهريه چه می تواند بكند! شما كه مهريه را زياد می كنيد براى اين است كه می خواهيد پايبندى براى اين پسر درست بكنيد. خوب اين پسر اگر محبت نداشته باشد خداى ناكرده ناسازگار باشد، وقتى می آيد توى خانه باد می كند، حرف نمی زند. روز اول، روز دوم، روز دهم اين خانه براى دختر تو يك سلول می شود كه از هر زندانى بدتر است. كتك نمی زند كه بگوئيد نامسلمان است؛ فحش نمی دهد كه بگوئيد نامسلمان است؛ اما با دخترت حرف نمی زند، عبوس می شود. يك سال طول نمی كشد كه اين دختر خانم می گويد از مهرم كه گذشتم. به قول معروف مهرم حلال، جانم آزاد. مهريه كه نمی تواند پاى بند شوهر شود.
بله اين را هم عرض كنم كه موافق بعضى از كارهاى ديگر هم نيستم؛ بدون مهريه هم نمی شود. اين هم درست نيست. نه افراط نه تفريط. مهريه يك ميليارد، دو ميليارد افراط است: «لا يُرى الجاهل الا مُفرِطا او مُفرّطا».6
هر دو غلط است. پس چه بايد باشد؟ حد وسط، تعادل، شأن دختر، شأن پسر را بايد مراعات كرد. ببينيم شأن اين دختر خانم، شأن اين آقا پسر چه مقدار است؟
بسيارى از دامادها، بسيارى از خانواده هاى داماد و عروس همان شب قباله برون با هم بد می شوند. يعنى ضربه به محبتشان می خورد. خيال می كند خانه می خواهد بفروشد. حالا می خواهد خواستگارى برود، قباله برون برود. چند نفرى از آن طرف و چند نفرى از اين طرف می آيند. آنها می گويند آقا چند؟ می گويد: يك ميليارد! می گويد: زياد است كمش كن! و گاهى بگو و مگو به آنجا می رسد كه حرف‏هاى تند می آيد جلو، زخم زبان ها می آيد جلو، قهر و طرح‏ها می آيد جلو و همان وقت به محبت‏ها ضربه می خورد. محبت نظير شيشه است «شيشه بشكسته را پيوند كردن مشكل است». ديگر اين مادر شوهر تا عمر دارد دشمن اين عروس است و اين مادر زن تا عمر دارد دشمن اين داماد است. و واى به آن ازدواجى كه در آن اختلاف باشد.

4- وليمه هاى بی حساب‏

سد چهارم سد «وليمه» است. وليمه در اسلام خوب است، اما كى؟ آن وليمه اى كه در اسلام است اين است كه پيغمبر اكرم (صلی الله عليه وآله) در ازدواج زهرا (سلام الله عليها) وليمه داد. يك گوسفندى كشتند فقراى مدينه را دعوت كردند. اين وليمه را دادند بعد هم دختر را بردند منزل شوهر. و اما وليمه هايى كه الآن هست اين وليمه ها غير از دردسر، غير از مصيبت چيزى ندارد براى پدر عروس. دخترش بيست سال، بيست و پنج سالش است و در خانه مانده، براى اينكه وليمه نمی تواند بدهد.
اين وليمه ها غلط است اين وليمه ها بدبختى است و به شما بگويم يك ذره ثواب ندارد. وليمه را می دهند براى اينكه عروسى مبارك باشد. اين وليمه هايى كه ما می دهيم، عروسى نه تنها مبارك نمی شود، نامبارك هم می شود.
اگر راستى می خواهى وليمه بدهى وليمه اين است كه به فكر فقرا، به فكر آبرومندها باشى. وليمه هاى عروسى ما غلط است، بايد اين خرافه ها برداشته شود. خدا راضى نيست. پيغمبر راضى نيست. ائمه طاهرين (عليهم السلام) راضى نيستند.

5- جهیزيه هاى سنگين‏

خرافه پنجمى كه مخصوصاً در ازدواج‏هاى زمان ما هست جهازيه هاست. اين جهازيه ها يعنى جهازيه هاى چشم و هم چشمى، يعنى جهازيه هايى كه خلاف شرع است، يعنى جهازيه هائى كه تجملى و خرافى است. اينها مانع ازدواج است. دختر سى ساله است و نمی تواند ازدواج كند براى اينكه آن جهازيه اى كه دختر همسايه برده است نمی تواند بدهد. پدر می بيند دخترش بزرگ است خواستگار هم يكى پس از ديگرى می آيد، اما مرتب عذر می آورد، براى اين كه می بيند اگر بگويد بله نمی تواند جهازيه بدهد.
جهازيه بايد باشد اما چه جهازيه اى؟ جهازيه اى كه اگر خود می تواند خود بدهد؛ اگر نمی تواند دولت اسلامى بايد بدهد و اگر دولت اسلامى نمی دهد بر همه ى مردم واجب است بدهند. چون از ضروريات زندگى است آن جهازيه اى است كه پيغمبر به زهرايش داده است.
وقتى بنا شد زهرا (سلام ‏الله عليها) شوهر كند پيغمبر اكرم (صلی الله عليه وآله) دو تا مرد و يك زن براى تهيه جهازيه زهرا (سلام ‏الله عليها) به بازار فرستادند كه هفده قلم جنس آوردند و قيمت آن شصت و سه درهم بود. اين هفده قلم يك چادر معمولى يك مقنعه، يك پيراهن، يك پوست گوسفند به عنوان فرش، يك دست رختخواب اما پنبه او از ليف خرما، چند تا كاسه ى گلى، يك كوزه گلى، يك قدح گلى به اندازه اى كه وقتى پيغمبر اكرم (صلی الله عليه وآله) يك نگاهى به اين جهازيه كرد يك گريه ى شوقى كرد. تقاضا دارم همه تان مخصوصاً خانم‏ها يك نگاهى به اين جهازيه كنيد. بعد فرمود: خدايا مبارك كن اين جهازيه اى كه غالبش از گل است.
جهازيه بايد باشد، اما به اندازه ى ضرورت. چه كنيم با اين خرافه هاه با اين چشم و هم چشمی ها. معلوم است اين خرافه نمی گذارد كه دختر به خانه شوهر برود و مانع از ازدواج می شود. من يك تقاضا دارم و آن اين است كه آقاى متمدن! آقاى متمكن! اگر جهازيه می دهى بده، اما اين خرافه را دامن نزن. من نمی گويم چيز به دخترت نده. وقتى كه دختر خانه شوهر رفت بدون اينكه كسى بفهمد يك خانه به اسم او كن؛ هستی ات را به او بده. اما می گويم كارى نكن كه آن فقير نتواند بكند و دخترش در خانه بماند. اين خرافه است و خلاف شرع است و اين مبارك هم نيست. شما خيال می كنيد اين ازدواج ‏ها، اين جهازيه ها مبارك می شود؟ اين طور نيست معمولًا اين جهازيه ها خير ندارد.


__________________________
پی نوشت:
(1) وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 39
(2) وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 49. ترجمه: مؤمنان كفو و هم شأن يكديگرند.
(3) وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 51
(4) بحارالانوارجلد 103 صفحه 373 ترجمه: اگر كسى (به خواستگارى) آمد كه دين و اخلاقش مورد رضايت است به او زن دهيد كه اگر ندهيد باعث فتنه و فساد خواهد شد.
(5) سوره مريم آيه 96 ترجمه: همانا آنان كه به خدا ايمان اوردند و نيكوكار شدند خداى مهربان آنها را (در نظر ديگران) محبوب گرداند.
(6) نهج ‏البلاغه، حكمت 67 ترجمه: نادان ديده نمی شود مگر آنكه يا تند رو است يا كند رو.


منبع: اخلاق در خانه، برگرفته از بیانات آیت الله حسین مظاهری


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ازدواج
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی